خودش مي گويد:خيلي کوچک که بودم، سنگ مثانه داشتم و به همين علت هم خانوادهام از بيجار به تهران آمدند. اما مجري هميشه خندان تلويزيون كه خنده و گريه را كار آدم زنده مي داند و نشانه اي از زنده بودن ديگر از تهران دلزده شده. مصاحبه گل آقا را با او بخوانيد:
خبرنگار: خودتان را معرفي كنيد؟
شهرياري: من محمود شهرياري خندان، اهل بيجار گروس هستم كه از همين جا به پدرم اعلام ميكنم بيايد مرا از تهران ببرد. لب و لوچهام، كج و كول شد بس كه الكي خنديدم!
خبرنگار: شما معمولاً زياد ميخنديد، اولين بار خنده را با چي شروع كرديد؟
شهرياري: با خواندن كتاب «لطفاً لبخند بزنيد»!
خبرنگار: در اين «دنيا» كي بيشتر از همه مردم را خندانده است؟
شهرياري: خودم!
خبرنگار: شما چرا زياد ميخنديد؟
شهرياري: چون «خنده بر هر درد بيدرمان دواست»!
خبرنگار: مردم ميگويند خندهتان بيش از حد است، آيا به حال خندههايتان فكري كردهايد؟
شهرياري: نخير... من هر وقت ميخواهم فكري بكنم، خندهام ميگيرد و منصرف ميشوم!
خبرنگار: شايع شده است كه شما تمام برنامههاي تلويزيون را قبضه كردهايد؟
شهرياري: نه، تكذيب ميكنم. غير از من آقايان ديگري هم هستند!
خبرنگار: ممنون، خدا نگهدار، پيامي براي گفتن نداريد؟
شهرياري: چرا...، هههههههه!
خبرنگار: خودتان را معرفي كنيد؟
شهرياري: من محمود شهرياري خندان، اهل بيجار گروس هستم كه از همين جا به پدرم اعلام ميكنم بيايد مرا از تهران ببرد. لب و لوچهام، كج و كول شد بس كه الكي خنديدم!
خبرنگار: شما معمولاً زياد ميخنديد، اولين بار خنده را با چي شروع كرديد؟
شهرياري: با خواندن كتاب «لطفاً لبخند بزنيد»!
خبرنگار: در اين «دنيا» كي بيشتر از همه مردم را خندانده است؟
شهرياري: خودم!
خبرنگار: شما چرا زياد ميخنديد؟
شهرياري: چون «خنده بر هر درد بيدرمان دواست»!
خبرنگار: مردم ميگويند خندهتان بيش از حد است، آيا به حال خندههايتان فكري كردهايد؟
شهرياري: نخير... من هر وقت ميخواهم فكري بكنم، خندهام ميگيرد و منصرف ميشوم!
خبرنگار: شايع شده است كه شما تمام برنامههاي تلويزيون را قبضه كردهايد؟
شهرياري: نه، تكذيب ميكنم. غير از من آقايان ديگري هم هستند!
خبرنگار: ممنون، خدا نگهدار، پيامي براي گفتن نداريد؟
شهرياري: چرا...، هههههههه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر